مترجم سايت

رو دسته صندلي نوشته بود وقتي زلزله اومد پشت صندليو نگا کن.پشتشو نگا کرديم نوشته بود


الان نه خره وقتي زلزه اومد!!!

يعني تحريما داره از ريشه ملتو نابود ميکنه ها !!! 

سخته درسم...
رسیده وقت رفتن...
به سر امتحانی که میدونم تهش ردم...
حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه... اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه... وقت امتحانو ریدنه به برگمه...
و خودت میدونی که ریدم الکی جو نده... حرفای خونوادمم که نمک زخممه...
و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...
و باز منمو حسرت یه نمره ی بیست...
که استاد بنویسه، تو گوشه ی لیست... میدونی چند بار افتادم برای یه درس بگذریم... دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست...
توکه میدونستی دانشجوی ترم اخرتم ..
بگو با من دیگه چرا د اخه نوکرتم. 

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﯽ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺮﯾﻢ ﺷﻤﺎﻝ!
ﻣﻨﺸﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ!
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﯿﻪ!
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺧﺼﻮﺻﯿﺶ ﮔﻔﺖ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ
ﻣﯿﺮﻩ
ﻣﺮﺧﺼﯽ!
ﺷﺎﮔﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮔﺶ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎﺟﻮﻥ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻌﻄﯿﻠﻢ
ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﯾﻢ
ﺷﻤﺎﻝ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻗﺮﺍﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﻨﺸﯽ ﮐﻨﺴﻞ ﮐﺮﺩ 

بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام .
پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟
میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!!!!!!! :| 

میگن تو بهشت وقتی‌سر کلاس می‌خوابی..استاد میاد پتو میندازه روت
هیچکسم حرف نمیزنه تا تو راحت بخوابی :)) 

آقا ميگن خيلي حس قشنگيه كه بخواين لپاي عشقتونو گاز بگيريد وقتي چشاشو بست آروم بوسش كنيد

ماكه نديديم فقط شنيديم،به عبارتي نخورديم نون گندم فقط ديديم دست مردم :|

هعي روزگار

پیشی بيا منو بخور :\ 

بنده یادمه بعضی‌ وقتا با سایه خودم درگیر بودم تو خیابون !!
که مثلا من زودتر از اون برم یا بتونم پامو بذارم روش !!
از همون طفولیت خوددرگیری داشتم…
شما هم اینجوری بودید یا فقط من اینجوری بودم؟ 

خوشبختی میدونی یعنی چی؟!!! یعنی اینکه قلب پدر و مادرت داره میزنه .... یکمـــــــــــــــــــی ... قدری زیر لب همین حالا بگو ...


خدایـــــــــــا شکـــــــرت 

سالهای ساله دارم پیتزا می خورم
ولی هنوز فرق بین پیتزا مخلوط
و با مخصوص نفهمیدم... !!!
:| 

انقدر بدم میاد از اینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون سواستفاده می کردن و حرف می کشیدن ازمون...
الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم... :)) 

ضد حال یعنی:

یه چیز مسخره میگی که همه بخندن از شانست همه جدی میگیرن میخوان باهات بحث کنن!

:| 

بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن می مونن، فقط تو وجود آدما دنبال عیب می گردن...! 

فقط تو ايرانه كه وختي چراغ عابر پياده سبزه ، باز بايد اول به چپ نگا كرد دوم به راست نگاه كرد بعد از خيابون رد شد، وگرنه يه موتوري ميزنه خشتكتو ميدره !
:| 

یکی دیگه از آپشنهایی دخترا اینه که :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
وقتی فقط 3تا شون جمع شن دور هم میتونن رابطه لیلی و مجنون رو هم بهم بزنن :| 

عمیقا شرمنده دزدی خواهم بود که روزی کیف مرا بزند !!!!
:|

اصن یه وضی 

تو تاکسی یه آقایی میگفت :
زمان شاه شب یلدا کلی برف میومد ، همجا برف نشته بود ، تا زانو تو برف بودیم
یه آقای دیگه گفت : ما انقلاب کردیم تاریخ عوض شه ، جغرافی عوض شد
:| 

بچه ها

4صفحه درس خوندم بیهوش شدم ...

میترسم یه خورده بیشتر درس بخونم وسط امتحانات برم تو کما !!!
:| 

این سوتی یکی از دوستامه میگم براتون ...
 بچه های کلاس با هم رفته بودن رستوران افشین پیروانی , بعد این دوست ما نمیدونسته ... یهو افشین پیروانی رو میبینه تو چشاش مستقیم نگاه میکنه با ذوق و صدای بلند میگه : ااااااااااااااااااا ِ مهدوی کیا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قیافه افشین : :|:|:|
قیافه بقیه : =))))))))))))))))) 

کیا وقتی بچه بودن موقع درست کردن کتلت مامانشون یه دونه کتلت کوچیک واسشون درست میکرد می داد بهشون .
هیچ وقت مزه ی اون کتلتا از یادم نمی ره 

مادرم ....
قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار
تا چشمانم بهشت را نظاره کنند...
به سلامتی تموم مامانهای دنیا 

بعد از شنیدن خبر تعطیل شدن شنبه توو تهران یه جنب و خروش وصف ناپذیری افتاده توو فیسبوک:))

اصن اشک توو چش دانشجوهای جم شده


دانشجوهای پیام نور عزیز تسلیت میگم از طرف خودم و بروبچ پیج

اخبار اعلام امتحانات دانشگاه پیام نور کنسل نشده حتی تو تهران برگزار میشه

تسلیت میگم :( 

یه بار تو دستشویی دانشگاه کاغذ زده بودن که آب قطع است

یکی با خودکار زیرش نوشته بود دیگه دیره،... خیلی دیره... 

حیف که منو از نزدیک نمی شناسین
خیلی باحالم



( من به خودم وقتی که دافای دانشگاه منو هیچ جاشونم حساب نمیکنن ) 

یه زمانی دانشجوها شب امتحانی بودن
الان کم کم دارن به صبح امتحانی تبدیل میشیماااا
تازه یه عده توو راه امتحانی شدن :))
از ما گفتن بود 

حالا ما که تا الان درس خوندیم و امیدی به اینده نداریم
من در عجب اون بچه ای هستم که تازه میخواد بره کلاس اول :|
لامصب تکلیف اونا توو این مملکت چیه 

سر میز صبحونه مادر بزرگم که 80 سالشه گفت بیا ننه اینم چاییت بخور. ما هم چایی رو خوردیم بعد که تموم شد مامانم اومد سر سفره گفت اِ چایی من کو؟؟
مادر بزرگمم گفت این ورداشت خورد ننه!!
منومیگی:|
=))) 

شماها هم وقتی میخواین برین دکتر آمپول بزنین

بهترین شورتتون رو میپوشین یا فقط من اینجوریم ؟!! 

میگن تو جهنم چهل تا دختر میارن می چینن جلوت بعد تو باید به تک تکشون یاد بدی چطوری یه آنتی ویروس رو دانلود و نصب کنن ... تازه اونم تلفنی 

ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯿﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﮐﺖ ﻗﺴﻢ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ ﺗﻮﯼ ﺟﻤﻊ ﺑﮕﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻢ!
:| 

این نکته رو هم مدنظر داشته باشید که تو زندگی همه چیز پول نیست ،


خونه ، ماشین و شغل مناسب هم خیلی نقش داره تو زندگی..

بله....بله 

داریم کم کم نزدیک میشیم به روزی که یه پسر از خودش عکس بزاره زیرش
.
.
.
.
بنویسه اینم من بدون آرایش!!!
.
.
خخخخخخخخخاک تو سرشون !!!!! 

از یه دختر می‌پرسن: چرا شما به پسرا میگین BF؟

میگه: آخه مخفف كلمات: بدبخت فلك زده است! 

چرخه ی زندگی مردهای امروزی:

بچگی : مامان ذلیل

جوانی: دوست دختر ذلیل

میان سالی: زن ذلیل

پیری: بچه ذلیل

مرگ: ذلیل مرده  

تنهایی یعنی 

.

.

.

صبح زود رسیدم خونه ، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم خواهر زادمه ( 5ساله ه ) گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه :))))
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|


فکو فامیله داریم ؟؟؟؟؟؟! 

یعنی مزخرف ترین لحظه توی زندگی اون وقتیه که ...
با پسر داییت دعوات میشه ...
و نمیتونی بهش فحش عمه بدی.... !!! 

پروردگارا

.

.

.

. 

امروز تو خیابون زنه پاش سُر خورد گـــروووپس خورد زمین....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه رفتن زیر بغل شوهرشو گرفتن که از خنده غَش کرده بود.. 

ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﺁﻻﭼیق ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﯾﻬﻮ
ﺷﻠﻮﺍﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﭘﺎﺷﻮ ﻧﺰﺩﻩ.
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﭘﺸﻤﺎﺗﻮ ﺑﺰﻥ.....
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ
ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﭘﺮﺯﺵ ﺧﻮﺑﻪ |:
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
:| 

اومدم تو این هوای سرد و برفی قهوه درست کنم و کنار شومینه با آرامش قهوه بخورم و از پنجره بارش برف رو تماشا کنم.
بعد دیدم تو خونه مون نه شومینه داریم نه قهوه، پنجره هم رو به ساختمون روبه رومونِ که خرابش کردن :| هیچی دیگه...

نشستم پای لپتاپ دارم تخمه میشکونم ....